زمان جاری : سه شنبه 11 اردیبهشت 1403 - 8:58 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 1310
نویسنده پیام
jouseph
آنلاین

ارسال‌ها : 3
عضویت: 9 /2 /1393
تشکرها : 3
تشکر شده : 2
متن زیر از کتاب پله پله تا ملاقات خدا انقدر برای خودم جالب بود که همش رو تایپ کردم
با یاران خویش همواره با دوستی و دلنوازی سلوک می کرد و جز به ضرورت تنبیه و ارشاد، از آنها رنجیدگی نشان نمی داد. هیچ کس به اندازه ی او قدر دوستی را نمی دانست و هیچ کس مثل او با دوستان خویش یکرنگ و عاری از ریب و ریا نمی زیست. دوستی برای او عین حیات و در واقع عین روح بود. بدون دوستی انسان در ظلمت خودی می ماند. این، چیزی بود که انسان را از خودی می رهانید ، او را طاهر می کرد، از خودنگری می رهانید و غیرنگری را برای او وسیله ی رهایی از خودی -که اوج حیات حیوانی بود- تعلیم می نمود. خود او در سلوک با دوستان هرگز از لازمه ی ادب تجاوز نمی کرد.
ادب برای او سنگ بنای تربیت در سلوک روحانی بود. در نظام تربیتی او، که بیشتر عملی بود تا نظری، ادب در عین حال هم مصلحت محسوب می شد و هم ضرورت. وی حتی نظام کیهانی را که در آن هیچ ذره ای از حد خود مجال تجاوز ندارد متضمن الزام ادب در سلوک اخلاقی نشان می داد. این ادب عبارت از شناخت حد بود. تجاوز از این حد، چنانکه مولانا خاطرنشان می کرد، امتهای گذشته را بارها مستوجب تنبیه کرده بود. ضرورت رعایت این حدود از آنجا ناشی می شد که هرچه از حد تجاوز کرد به ضد خویش مبدل خواهد شد، و این جز به هرج و مرج در همه ی احوال عالم منتهی نخواهد شد. بی ادب، که مولانا او را با عزازیل -ابلیس- مقایسه می کند، نمونه تجاوز از حد و مظهر هرج و مرج طلبی و بی نظمی است.
پس لازمه ادب تسلیم به قانون، تسلیم به حق، و تسلیم به خداست.. وقتی مولانا خاطرنشان می کرد که بی ادب تنها خود را بد نمی کند بلکه در همه آفاق آتش می زند، همین هرج و مرج ناروایی را در نظر داشت که انسان را به قلمرو وحش، به دنیای بهایم و حیات جنگل باز می گرداند. بر وفق قول وی چیزی که انسان را به تجاوز از حد دعوت می کند غرور است، و آنچه وی را به رعایت آن وا می دارد تواضع است که خود جلوه یی است از عشق - از غیر نگری. آنچه ابلیس را مردود ساخت این غروری بود که او را از تسلیم به حد باز می داشت. اخلاقی که او آن را مبنای تربیت و سلوک یاران می کرد از تواضع و ادب شروع می شد. تواضع خالی از مذلت و ادب مبنی بر شناخت حق. در واقع هرگونه سلوک روحانی از مجاهده با نفس آغاز می شود و غلبه بر نفس بدون اجتناب از غریزه ی تجاوز جویی حیوانی ممکن نیست، لاجرم هرگونه سلوک در خط سیر رهایی از خود رعایت ادب و تواضع را از انسان مطالبه می کند. تواضع که جلوه ی عشق و ادب محسوب است در واقع صورت تجلی روحانی مولانا بود، برخلاف پدرش بهاء ولد که صورت او عبارت بود از عظمت و کبریا - کبریا و عظمت سلطان العلمایی.
پله پله تا ملاقات خدا
درباره ی زندگی ،اندیشه و سلوک مولانا جلال الدین رومی
عبدالحسین زرین کوب
جمعه 02 آبان 1393 - 19:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از jouseph به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mehrnazhemmat &

پاسخ ها


برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :